نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
کشاورزي، از روباهي که ضرري به او زده بود، کينه به دل گرفته بود. از اين‌رو هنگامي که روباه را به دام انداخت با خود فکر کرد از او سخت انتقام بگيرد. از اين‌رو مقداري پوشال را به روغن اندود، آن را به دم روباه بست و آتش زد.
امّا يکي از خدايان، روباه شعله‌ور را به هنگام فرار به گندم‌زار خشک و آماده‌ي درو کشاورز هدايت کرد. کشاورز بخت برگشته از پي روباه مي‌دويد و از اندوهِ محصول از دست رفته‌ي خود، بر سر مي‌زد.
اين حکايت درسي از شفقت و انسانيت در خود دارد و هشداري عليه خشم افسارگسيخته است. فرد خشمگين اغلب از خشم افسارگسيخته‌ي خود، صدمه‌ي بيش‌تري مي‌بيند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.